سفرنامه حسام

سفرنامه حسام

ماجرا ها، خاطرات و یادداشت های سفر
سفرنامه حسام

سفرنامه حسام

ماجرا ها، خاطرات و یادداشت های سفر

مالزی: گنتینگ و برجایا هیلز (معبد Chin Swee، گنتینگ، باغ ژاپنی، دهکدۀ فرانسوی) – 4 اکتبر 2015

راس ساعت ده صبح از جلوی هتل راه افتادیم. از هتل کنکورد به سمت شمال کوالالامپور رفتیم و بعد از گذشتن از کنار غارهای باتو، وارد جاده ای شدیم شبیه به جاده چالوس، پوشیده از درختان استوایی. حدود یک ساعت بعد به ابتدای جادۀ گنتینگ (یا همون جنتینگ، هر دو تلفظ صحیحه)، رسیدیم.

گنتینگ در واقع اسم یک کوه بزرگه که بالای اون مجموعۀ بزرگ اقامتی تفریحی ساخته شده. چندین هتل، کازینو، شهربازی روباز و سرپوشیده، رستوران، فروشگاه و ... در ارتفاعات گنتینگ وجود داره و خیلی از توریست ها چندین روز رو در این مکان می گذرونن.

از جادۀ اصلی خارج و به سمت بالای کوه رفتیم. این مسیر رو هم میشه با ماشین رفت و هم با تله کابین. برای سوار شدن به تله کابین باید در یک صف طولانی می ایستادیم که با وجود زیبایی مسیر جنگلی، ترجیح دادیم با ماشین بالا بریم که به همۀ برنامه هامون برسیم.

اگر تصمیم دارین با تله کابین بالا برین و از تماشای مناظر زیبای جنگل های استوایی لذت ببرین، حواستون باشه حتماً بلیت رو از خود باجه ها خریداری کنین و از کسانی که میان جلو و می گن ما بلیت اضافه داریم چیزی نخرین. معمولاً به یک شکلی سرتون کلاه می ذارن و توی دردسر میفتین.

یکی از مزیت های بالا رفتن (یا پایین اومدن) با ماشین اینه که میشه از معبد زیبای Chin Swee که در وسط راه گنتینگ ساخته شده دیدن کرد. این معبد در ارتفاع بلندی ساخته شده و علاوه بر چندین عبادتگاه، یک بودای نشستۀ بزرگ هم داره.

البته شهرت این معبد بخاطر وجود مجسمه هایی هست که مراحل جهنم و بهشت رو نشون می دن.

فضای کلی این معبد انقدر زیبا و آرامشبخشه که میشه چندین ساعت نشست و تماشا کرد. در ضمن، جای بسیار خوبی برای عکاسی هم هست. چون رنگ قرمز و زرد معابد با سبزی جنگل های اطراف به شکل چشم نوازی ترکیب میشه و ساختار چند سطحی معبد، زوایای خوبی رو فراهم می کنه.

بعد از حدود یک ساعت، دوباره سوار ماشین شدیم تا به سمت خود مجموعۀ گنتینگ بریم. یک ربع بعد اون بالا بودیم. فضایی بسیار وسیع، پر از هتل و ساختمان های بلند. راننده ما رو جلوی در مجموعۀ تفریحی پیاده کرد و گفت که توی پارکینگ منتظرمون می مونه. شمارۀ موبایلش رو داشتم و قرار شد هر وقت کارمون تموم شد بهش زنگ بزنم که بیاد دنبالمون.

وارد سالن بزرگی شدیم که پر بود از دستگاه های مختلف و بازی های کامپیوتری. اغلب بچه ها و نوجوانان در حال بازی بودن. به سمت سالن دوم رفتیم که چند طبقه پایین تر قرار داشت. سالن دوم که برای بزرگسالان ساخته شده، شامل تعدادی بازی هست و بیشتر فروشگاه و رستوران داره. قیمت اجناس فروشگاه ها برخلاف انتظار من مناسب بود و حتی کمتر از خود کوالالامپور.

در ورود به کازینو در همین سالن قرار داره و نگهبانی اونجا هست که از ورود مسلمون ها و آقایون با شلوارک جلوگیری می کنه. اگر قصد دارین سری به کازینو بزنین، حواستون باشه لباس مناسب بپوشین. ورود کیسه و کوله پشتی و ساک بزرگ هم ممنوعه. البته داخل کازینو هم، اگر قصد بازی ندارین، چیز خاصی نداره. اغلب مشتری ها (که سنین بالایی هم دارن) با کامپیوتر بازی می کنن. فضایی ساکت، پر از دود سیگار! در کل محیط چندان جالبی نیست ولی خب به یکبار دیدنش می ارزه.

ما تا ساعت یک و نیم توی مجموعه گشتیم و بعد بیرون اومدیم. سوار شدیم و رفتیم به سمت برجایا هیلز.

حدود نیم ساعت از ارتفاعات گنتینگ پایین اومدیم تا به جادۀ اصلی رسیدیم. نیم ساعت در جاده به سمت شمال شرقی پیش رفتیم و دوباره وارد یک مسیر فرعی دیگه شدیم.

این مسیر هم شبیه مسیر گنتینگ بود. حدود یک ربع از کوه بالا رفتیم تا به ورودی مجموعۀ برجایا هیلز رسیدیم. نفری 13 رینگیت ورودی دادیم و وارد شدیم.

تفریحات و سرگرمی های زیادی در برجایا هیلز وجود داره از جمله شهربازی، باغ وحش، کارتینگ، پیست موتورسواری، پیست دوچرخه سواری، باغ ژاپنی، باغ ارکیده، باغ گیاهشناسی و دهکدۀ فرانسوی. با پرداخت همون 13 رینگیت ورودی میشه از اغلب این امکانات استفاده کرد، اما برای برخی هم باید بلیت جداگانه خرید.

هدف اصلی ما دیدن دهکدۀ فرانسوی بود اما راننده گفت قبلش می برموت باغ ژاپنی رو هم ببینین. رفتیم و حدود نیم ساعت در باغ قدم زدیم. باغ زیبایی که به شکل معماری ژاپنی تزئین شده بود و چون داخل جنگل های استوایی قرار داشت، سرسبزتر و پر گل و گیاه تر از باغ های مشابه بود.

دوباره سوار ماشین شدیم و به سمت دهکدۀ فرانسوی رفتیم. راننده ما رو جلوی در دهکده پیاده کرد و خودش رفت به سمت محوطۀ پارکینگ.

به محض گذشتن از دروازه، مبهوت زیبایی دهکده شدم: خیابانی باریک و نه چندان بلند، درست شبیه به دهکده های قدیمی فرانسوی که در فیلم هایی مثل "شکلات" دیده ایم. خانه های دو طبقه با پنجره و سقف های رنگی، پر از فلاورباکس و گلدان های طبیعی زیبا.

در انتهای دهکده یک برج چند طبقه هست که بهترین نما برای عکاسی رو فراهم می کنه.

اگر کسی مایل باشه می تونه در هتل یا خانه های اجاره ای دهکده بمونه و از فضا لذت ببره.

بعد از کلی عکاسی و فیلمبرداری و گشتن در دهکده، چون ساعت نزدیک به چهار و نیم عصر بود، تصمیم گرفتیم به پیشنهاد راننده عمل کنیم و همونجا ناهار بخوریم. چندین رستوران در دهکده وجود داره که میز و صندلی هاشون رو بیرون توی پیاده رو چیدن و انواع غذاها رو سرو می کنن.

حدود ساعت پنج و نیم بود که سوار ماشین شدیم و به سمت کوالالامپور برگشتیم. تا شهر حدود یک ساعت و نیم راه بود و ما نزدیک ساعت هفت جلوی هتل پیاده شدیم و برای کل روز به راننده 280 رینگیت دادیم.

بعد از کمی استراحت، پیاده به سمت برج های پتروناس رفتیم. کمی در مرکز خریدش قدم زدیم و حدود ساعت 11 به هتل برگشتیم.

انقدر خسته بودم که نفهمیدم کی خوابم برد!